محنت و غم، روزیِ قلبِ به غم مبتلا لباس عید، بر تن مردم شام بلا طعنه ها شد / کاروان را / مونس و همدم واویلا اهل بیتِ / مصطفایی / بین نامحرم واویلا وامصیبت وامصیبت... *** اسارت و، دختران مصطفی وایِ من سلسله و، غل و زنجیر جفا وایِ من روضه خوانم / با زبانِ/ حال و سوز و دیدۀ تر یک یهودی / خنده میکرد / بر غم آل پیمبر وامصیبت وامصیبت... ***