ناله بزن، با ناله از گودال، لشگر را ببر زینب بیا، این شمر با پا رفته منبر را ببر ناله بزن، فریاد کن، اما همش بیفایده است این شمر از اینجا نخواهد رفت، مادر را ببر حسین جان، حسین جان... چون مادر خود بر کمر چادر ببند ای شیر زن از زیر دست و پای این مردم برادر را ببر عهدهدار مردمه، بی دست و پا افتاده زیر دست و پا یوم علی صدر نبی یوم علی وجه سرا خاک از خونت شد خون دل شد ساربان دید کرم میکنی سائل شد خون دل شد، خون دل شد روی خنجرش دیدم موی تو رو ابیعبدالله مرکب و گرفت بوی تو ابیعبدالله کار ما مشکل شد خون دل شد، خون دل شد خواهرت تنهایی سوار محمل شد خون دل شد، خون دل شد پر نامحرمه دور کاروان ابیعبدالله جای عباس و گرفته ساربان دم دروازهی ساعات غم در جان او حل شد معطل شد، معطل شد