من با تو به چشم آمدم و هیچ نبودم چون سایه عدم بود سراپای وجودم ***** ما را بقیّه پس زده بودند هزار بار ما را حسین بود که آدم حساب کرد من هر دفعه افتادم و او هم قبول کرد من گفتم عاشقم روی حرفم حساب کرد خیلی گناه کردم و خیلی نگاه کرد خیلی، ولی زیاد مرا کم حساب کرد ***** من که قراره بمیرم کاش تو کربلا بمیرم ***** میان محراب و قبله نالهها کردم به هر قنوت برای همه دعا کردم برای اینکه به وصل حبیبهام برسم به قلب سوخته، هر شب خدا خدا کردم میان گودیِ محراب تا زمین خوردم عجیب یاد تو و داغ کوچه را کردم تو گیر کردی و نام مرا صدا کردی ببین به صورت خونین تو را صدا کردم دلم ز بس نگران نگاه زینب بود دو شانهی حسنین را خودم رها کردم ***** میون سجده علی، وقتی شکسته سرش آهی کشید گریه کرد یاد سر همسرش یادش نرفته که از ضربهی در بی هوا سرش شکست فاطمه، جلو چشم بچّهها غم همین بس که مغیره به علی میخندد آن قلافی که تو را زد، به کمر میبندد ***** چه قیامتی میون خونه بر پا بود، واویلا واویلا بین چهل تا بی حیا فاطمه تنها بود واویلا واویلا ***** یک نگاهش بر حسین و زینب و عبّاس بود یک نگاه دیگرش بین در و دیوار بود پشت در میزدند مادر را بی سپر میزدند مادر را یک نفر بود پشت در امّا چهل نفر میزدند مادر را بشکند پای کسی که لگدش سنگین بود تا که زد سلسلهی آل عبا ریخت بههم گر گرفته بدن فاطمه حیدر بس کن وسط شعله ببین زمزمهها ریخت بههم خدایا گنج با گنجینهام سوخت میان شعلهها آئینهام سوخت چنان مسمار در قلبم فرو رفت که محسن گفت: مادر سینهام سوخت ***** تو بین آتش رفتی و من گر گرفتم حالا بیا و جمع کن خاکسترم را هر شب حسن در خواب میگوید مغیره دست از سرش بردار کُشتی مادرم را