من که دیوانه شدم دربهدری را بلدم جز درِ خانهی تو هیچ دری را نزدم من گنهکارترینم که گرفتارِ توام من فقط مال توام با همهی خوب و بدم یا بکُش یا که حلالم کن و بگذر از من یا ببر کربوبلا و بده حکمِ ابدم لات و اوباش سرِ سفرهات آدم شدهاند من اگر آدم خوبی نشدم بیخِرَدم من خطا میکنم اما تو شفاعت بلدی