(ابوفاضل جانم جانم جانم) (من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو پیش من جز سخن شهد و شکن هیچ مگو) ۳ (سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو ور از این بی خبری رنج مبر هیچ مگو) ۲ عجب سروی عجب ماهی عجب یاقوت و مرجانی عجب جسمی عجب روحی عجب عشقی عجب جانی (ابوفاضل جانم جانم جانم) (دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت)۲ آمدم نعره نزن جامه مدد هیچ مگو (گفتم این روی فرشته است عجب یا بشر است) ۲ گفت این غیر فرشته است و بشر (این قمر است) هیچ مگو (عجب حلوای قندی تو امیر بی گزندی تو) ۲ عجب ماه بلندی تو که گردون را بگردانی (ابوفاضل جانم جانم جانم) ابوفاضل