معجزه عشق

معجزه عشق

[ حسین خلجی ]
دلم خیلی پّر از درده عزیزم
هوای کربلا کرده عزیزم

من از تو برنمی‌گردم یه جوری
بگو تقدیر برگرده عزیزم

تقدیره بی تو شبام دلگیره
ضریحتو کی الآن داره بغل می‌گیره؟

شیرینه، معجزه‌ی عشق اینه
عاشق تو این شب‌ها خواب حَرم می‌بینه

وا موندیم دوباره تنها موندیم
مثل رقیه بازم از کربلا جا موندیم

راهم بدی راهم ندی دوست دارم
خوبی که من با این بدی دوست دارم
****
همه‌ی زندگیمو جمع کنم
توی یه کوله پشتی جا میشه

جاده از هر طرف می‌خواد بره
آخرش رو به کربلا میشه

مگه من عازم کدوم سفرم 
که بابام جلوم پا میشه

مادرم آش پشت پا پخته
برنگردونم آقا تا میشه

نذری خواهرم تو دست منه
مریضیش بگم تموم میشه

مادرم چی، که گفته بود بپرس
قسمت ما هم کربلا میشه؟

التماس دعای بابا چی
بهش بگم حاجتش روا میشه؟

به خدا من نرفته برگردم
تو خونه محشری به پا میشه

بابا دق می‌کنه این از بابا
غصه‌ی مادرم دوتا میشه

چی بگم آخرش با این اشکا
راز تو سینه برملا میشه

تو بخوای میشه من یقین دارم
برنگردونم آقا تا میشه

با حساب کتاب ماست فقط 
که دو دو تا چهار تا میشه

تو بخوای هر یه زائری اینور مرز
اونطرف صدهزارتا میشه

نظرات