
مسلم که از حسین سلام مکررش باید که خواند حضرت عباس دیگرش فرمود مدح و منقبتش را به افتخار ثارالهی که بوده نبی مدح گسترش ایثار و عزم و غیرت و آزادی و شرف تعظیم میکنند همه در برابرش حیرت برند اهل فضیلت به رتبهاش زانو زنند اهل کرامت به محضرش مبهوت گشته آدمیان و فرشتگان از عزتی که گشته عطا حی داورش نایب مناب یوسف عرشیان حسرت برند بر شرف خادم درش اول شهید هاشمان کز جلال و قد در شهر کوفه مهدی زهراست زائرش عشق حسین شیره جان گشت در بدن از لحظه ای که شیر به او داد مادرش این است آن شهید که در یاری حسین تا روز حشر مسجد کوفه است انگرش باللای دار رفت و همه سر به دار ها گل بوسه میزنند به قبر مطهرش ذی حجه گشت مفتخر از حج سرخ او از حج کعبه گشت عطا حج برترش پیوسته بوی عطر گل نینوا گرفت زان دستههای نی که عدو ریخت بر سرش لبیک او حسین و طوافش موج خون تکبیرها بلند ز هر زخم پیکرش گرچه ای یار اسیر کف اغیار تو من نی گرفتار عدو بلکه گرفتار توام نام تو ورد زبانم به سر دار شدست تو علی هستی و من میثم تمار تو ام میزند خصم مرا طعنه ولی غافل از آن بر سرم نیست هوایی که هوادار تو ام دستم از پشت اگر بسته دگر قطع نشد فکر انگشتر تو و دست علمدار تو ام گر شکافی لب من خورده دگر چوب نخورد در غم چوب یزید و لب خونبار تو ام دشمنم آب دهم لیک ننوشم هرگز گرچه لب تشنه ولی تشنه دیدار توام