عمرم به سر رسیده ببینی چه میکنی رنگ از رخم پریده ببینی چه میکنی مـن پیـکرم بـه غیـرِ سـرم لطمـهایى ندید جسمی به خون تپیده ببینی چه میکنی فرقم فقط شکسته چنین زار میزنی گر حنجر بریده ببینی چه میکنی اینجـا همه بـه گریهى تـو گریه میکنند خنده به اشک دیده ببینی چه میکنی فـرق مــرا تــو طــاقـت دیــدن نداشتـی هجده سـر بـریـده ببینـی چـه میکنی خون ریزد از شکاف سرم خون جگر شدى جسمى بخون تپیده ببینى چـه میکنی تو یکسره به چشم پدر بوسـه مـیزنـى تـیـرى درون دیـده ببینـى چـه میکنی وقتـى کــه میرسد ز شریعه، حسین را بـا قـامتـى خمیـده ببینـى چـه میکنی طفـلان در بـه در بـه بیـابـان کـربلا چون آهوى رمیـده ببینـى چـه میکنی یک ضربـه زد بـه فـرق سـرم راحتـم نمـود تـو قتـل صبـر، دیـده؟، ببینى چه میکنی ***