علمت یعنی پناه، حرمت یعنی بهشت باید اسمت رو فقط، به روی تربت نوشت تو دل آرام من، تب ایام من نفس راحت من و چی میتونم بگم، مگه آقا تو کم کشیدی زحمت منو به نگاه کرم، برسون به حرم دل بی طاقت منو تو عوض میکنی جان، دنیای آدمو واسه تو میزنم من، قید دو عالمو تو به چشمم عطا کردی رنگ پرچمو که به چشمم نبینم، رنگ جهنمو «دل آرامم، دل آرامم، یا اباعبدالله» به تو آقا جان درورد، به تو آقا جان سلام خوبه حال و روز من، شبی که هیأت میام خوبه حالم آقا، ولی خب کربلا میتونه بهترش کنه تویی باب المراد، داری نوکر زیاد خدا باز بیشترش کنه یه آقایی دارم، که دل من میخواد همه رو نوکرش کنه حسین نور تو بوده قبل از، صبح ازل حسین روی ماه تو قبل از، ماه و زحل حسین بیا بالا سر من قبل از اجل حسین دم مرگم بخونم، صلّا علی الحسین «دل آرامم، دل آرامم، یا اباعبدالله» به خدا به گردنم، داری خیلی حق حسین نوکریت و میکنم، به همین بیرق حسین همیشه تکیه گاه، عشق تو یک نگاه چطور از تو بشم جدا آقا یا للعجب، که ندیده وهب به تو دل بست تو کربلا هنر این عَلَم، اینه طیب رو هم بکشونه به روضهها همه روزی میگیرن، از خوان کربلا همه منظومهها تو، کیهان کربلا وقتی رو میکنم به، ایوان کربلا دلمو میسپرم به، سلطان کربلا «دل آرامم، دل آرامم، یا اباعبدالله»