شبِ آه و گریه و شبِ هق هقِ بارونه سرِ مرتضی شکسته و دلِ همه خونه رنگ صورتش شده مثل غروب خورشید و جبرئیل تو آسمون داره روضشو میخونه امشب توی دل بچّهها شده غوغا افتاده توی بستر غریبونه مولا میره با روی خونین زیارت زهرا سیسال هرشب مرگش رو خواست از خدا امّا امشب حیدر شد حاجت روا تَهَدَّمَت والله اَرکانُ الهُدی... (عربی)