زهرا منو گریهات، به گریه میاندازه با رفتنت غمها، شروع میشه تازه سربسته میگم زهرا صبور باش نون میپذی، مراقب تنور باش رحمی به حال دل بچههات کن به پشت در میری، احتیاط کن مسمار اگه به چادرت بگیره علی میمیره آب خوش از گلوش پایین نمیره علی میمیره آرامش سینهام، خیسی اشکاشه میخوام حسین من، تو بغلم باشه درسته تو حال احتضارم ولی یه ظرف آبه کنارم بستر من پهنه توی خونم لحظه به لحظه تر میشه زبونم عالم فدای تو ذبیح العطشان غریب حسین جان آه ای تن بیپناه و عریان غریب حسین جان غریب مادر ...