رفتی که رفتی

رفتی که رفتی

[ سید محمد جوادی ]
رفتی که رفتی
نگفتی دخترت چشمش به راهه
رفتی که رفتی
سایه‌ت سنگین شده الان یه ماهه
تو رو خواستن گناهه

روزایی که نبودی رو، زیر چشمام کبودی رو
فراموش کن
حالا امشب تو آغوشم، تو این آغوش گلپوشم
به من گوش کن

رنگِ پریده هم قشنگی
خاکی رسیده هم قشنگی
کوریِ چشم شمر حتی
گلو بریده هم قشنگی

چشماتو بستی
ندیدی زجرو وقتی زجرمون داد
چشماتو بستی
سرت رو نیزه‌دار پیشم تکون داد
****
با رقص نیزه‌ی پدرم در تمام شهر
تو قصد کرده‌ای که لجم را درآوری

داری گل سری که عمویم خریده است
ای بی حیا برای که سوغات می‌بری

برگرد و زود مقنعه‌ی عمه را بده
****
شنیدم بر درختی تاب می‌خوردی، ملالی نیست
شبی که زجر زجرم داد در صحرا کجا بودی

من از بوی طعام خانه‌ها خوابم نمی‌گیرد
تو ای با بوی نان همراه تا حالا کجا بودی

تو معلوم است شب‌ها جای گرمی داشتی بابا
من این شب‌ها که می‌لرزیدم از سرما کجا بودی
****
دلم آغوش گرم تو رو می‌خواد
خرابه سرده و دارم می‌لرزم

هوا سرده ولی عیبی نداره
من از تاریکیا خیلی می‌ترسم

از کسی که سرِ تو رو
رو نیزه بست بدم میاد
از اون‌که دندون تو رو
با سنگ شکست بدم میاد

یه شب جا موندم و اومد سراغم
همون مردی که با من خیلی بد بود

الهی که دلش آتیش بگیره
که دل سوزوندنو خیلی بلد بود

همش می‌گفت عموت کجاست

نظرات