دنیا شب است و شب گذرگاه عبور است
تبلیغات

دنیا شب است و شب گذرگاه عبور است

[ سیدمهدی حسینی ]
دنیا شب است و شب گذرگاهِ عبور است
پایان این شامِ بلا، صبحِ ظهور است

باید بتابد آفتابی از مدینه
باید بیاید آن امیر بی‌قرینه

خون شهیدان فرش سرخ راه مهدی‌ست
عالم همه حیران روی ماه مهدی‌ست

می‌آید و عالم به حیرت می‌نشیند
شیعه به شوق روز رجعت می‌نشیند

می‌آید و ما را به دلبر می‌رساند
ما را به روی خاکِ مادر می‌رساند

فرزند زهرا سوی میدان خواهد آمد
او با سپاهی از شهیدان خواهد آمد

نَصرُ مِنَ‌الله است فَتحی که قریب است
این روزها احوال مظلومان عجیب است

باد آمد و از طاقچه آیینه افتاد
داغی پس از داغ دگر بر سینه افتاد

ما سوختیم از داغ فرزندان زهرا
عالم فدای تربت پنهانِ زهرا

امشب هوای روضه‌ی ناحیه دارم
امشب دلی چون آتش ضاحیه دارم

حتماً خدا می‌خواست او جاوید باشد
تا که فنا در وادیِ توحید باشد

آن‌ها که قبل از رفتنش پرواز کردند
آخر شهادت‌نامه‌اش را باز کردند

آتش میان سینه‌ها افروخت آخر
عمّامه‌اش در بین آتش سوخت آخر

یک عمر از جَدّ غریبش روضه می‌خوانْد 
از مقتل شَیبُ الخَضیبش روضه می‌خوانْد 

آری کسی مانند جَدَّش بی‌کفن نیست
مانند جَدَّش هیچ‌ کس دور از وطن نیست

پیراهن جَدَّش به غارت رفت آخر
بعد از حسین زینب اسارت رفت آخر

دروازه‌ی ساعات گریان بود زینب
یک اربعین پاره‌گریبان بود زینب

زینب کجا و مجلس اغیار کوفه؟
زینب کجا و کوچه و بازار کوفه؟

نظرات