دم تو گرم فقط

دم تو گرم فقط

[ حاج عبدالرضا هلالی ]
دم تو گرم فقط گرم ندیدم دم غیر
من جهانم همه تو ننگ به جام و جم غیر

تا ابد گردن من
پیش تو همواره کج است

بله قربان تو
هیهات نباشد خَم غیر

عدمی بیش نبودم تو مرا آوردی
آن‌که از توست وجودش نشود آدمِ غیر

نقد اینجاست
همین روضه‌ی رضوان غمت
مال آن نسیه‌پرستان هوس عالمِ غیر

کاه آورده کسی کوه پذیرفته شود
چه زیاد است
در این خانه بهایش کمِ غیر

نخی از پرچم تو گر که بیفتد دستم
ندهم آن به دو صد طاقه‌ی ابریشمِ غیر

دولتت دست خودت هست حکومت داری
نزنم سینه به زیر علم و پرچمِ غیر

خورده‌ای نیزه ولی باز به فکر همه‌ای
می‌خوری در دل گودالِ شهادت غمِ غیر

مثل تو هیچ‌کس این‌گونه به تاراج نرفت
خواهرت دید شده خاتم تو خاتمِ غیر

بنبی عربىٍ و رسولٍ مدنى
لذتى نيست گواراتر از اين سينه‌زنى

خواستم گريه كنم چون زن كودك مرده
آمد از حنجره‌ام صوت گلوگيرِ زنى

آن قدر بر لب و دندان خودم خواهم زد
تا به خصم تو دهم پاسخ دندان‌شكنى

تن عريان تو مانده‌ست سه روزى بر خاك
كاشكى لال شوم، چون كه نمانده‌ست تنى

جاى دارد ز غم سينه بشكسته تو
آن چنان سينه زنم تا كه نماند بدنى

خواهرت بعد تو جز تهمت و جز بى‌ادبى
نشنيده‌ست در اين ره سخنى از دهنى

نظرات