حسین جان قبول کن ازم این دو قربونی و جانِ خواهر

حسین جان قبول کن ازم این دو قربونی و جانِ خواهر

[ حسین عینی فرد ]
(حسین جان، قبول کن ازم این دو قربونی و جانِ خواهر
بذار مثل اکبر بشن رو سپید پیش مادر، واویلا) ۲

(حسین جان، الهی بمیرم برات دیگه لشکر نداری
نخور غصّه زینب نمرده، هنوز ما رو داری، واویلا) ۲

جوونامو هدیه آوردم، کاری کن2
به دستای تقدیر سپردم، کاری کن
نزن دست رد روی قلبم، می‌میرم
برات اسم مادر رو بردم، کاری کن2

حسین جان، به من حق بده تا که تو خیمه آروم نشینم
غریبی و بی‌یاوری‌تو با چشمام نبینم، واویلا

حسین جان، اینا آرزوشون همینه تو راهت شهید شن
قسم می‌دمت که نذار بچّه‌هام ناامید شَن، واویلا

بذار که برای غریبیت پرپر شَن۲
اجازه بده تا شبیه اکبر شَن
من این دسته‌گل‌هامو کردم نذر تو
قبول کردم اینو که حتّی بی‌سر شَن۲

(حسین جان، بذار تا برن روزای پیش رومو نبینن
روزای اسیری و روزای شام و نبینن، واویلا) ۲
 
حسین جان، بهم می‌شه قطعاً جسارت، من اینو می‌دونم
توی شام و کوفه یه لحظه نمی‌دن امونم، واویلا


می‌بندن طناب روی دستام، می‌دونم۲
منو می‌زنند از روی بام، می‌دونم
سرم می‌شکنه توی کوفه با سنگ‌ها
می‌خندن بهم مردم شام می‌دونم
حسین جان، حسین جان ...
* * * *
کوفه غوغا بود 
وسط نامحرما زینب کبری بود
* * * *
(ایستادم به نوک پنجه‌ی پا، امّا حیف 
دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد) 

پیش چشم من، زهرامو نزن، نزن۲
نانجیب بسه، زهرامو نزن، نزن

کوچه‌ی پر محن، داد می‌زنه حسن:۲
جلو چشای من، مادرمو نزن ۲

مادرمه، همون که سیلیش می‌زنی۲
مادرمه، همون که مونده زیر پات

یکی می‌گفت: بزنید فاطمه رو۲
حسن می‌گفت: نزنید مادرمو

نظرات