حبّ حیدر بغض دشمن‌های او در سینه‌ام

حبّ حیدر بغض دشمن‌های او در سینه‌ام

[ سجاد محمدی ]
حبّ حیدر، بغض دشمن‌های او در سینه‌ام
لحظه‌ای کاهش نیابد حبّ و بغض و کینه‌ام
با عدوی فاطمه من دشمنی دیرینه‌ام 

می‌روم جنّت با همین لعنت
دشمن می‌سوزه، می‌برم لذت

من شیعه‌م‌ حیدر آقامه...

***** 

عشق من اینه، غرقِ در کینه
یه روزی پرچم می‌زنیم توی مدینه 

داره این لذّت بگی با غیرت
به دشمنای حضرت مجتبیٰ لعنت 

من شیعه‌م حیدر آقامه...

*****

ضربه رو برم چه بی‌تردیده
یه غضب کنه زمین لرزیده
تُو جمل چقدر سر و صدا شده
واسه کیه انقدر ترسیده

چه یلی بَه‌بَه، ضربُ‌الاَجلی بَه‌بَه
دست و سر می‌زنه بی‌معطّلی بَه‌بَه
با یه هر ضربه‌ش دائم وسط میدون
سینه‌شو می‌ده جلو می‌گه علی بَه‌بَه 

نعره‌هاش جَلیه، بَه‌بَه عجب یلیه
این صدای غرش شیرِ نرِ علیه
عین بی‌عقلیه جنگیدن باهاش خدایی
یه‌تنه کلّ سپاهِ والیَ الولیه

حسن جانم حسن...

نظرات