جوادم و عزیز مرتضایم نور دو چشم حضرت رضایم کشته از کین شدم فدای دین شدم ارض و سماء گرید برایم خیر النساء گرید برایم واویلا واویلا واویلا... از شرر و آتشِ زهر جفا زدم درونِ حجره ای دست و پا کنیزان صف زدند برغمم کف زدند تا به فلک سوز غم من ذیحجه شد محرم من واویلا واویلا واویلا... گر چه شدم ز کینه زار و مضطر دیگر نشد جدا سرم ز پیکر نوحهی عالمین یا حسین یا حسین با جدّ مظلومم چه ها شد سرش بریده از قفا شد واویلا واویلا واویلا...