جانا جانا یه شبم صحن نجف بطلب ما را جانا جانا برم آن لشگر زلف چلیپا را اون خوشهی انگور چیه که روی ضریحته رو سینهی من نقش مدال نوکریته بابام تو گوشم گفت اگه مست این آقایی یادت باشه از دامن پاک مادریته قدر قدرت علی و مالک جنّت علی تو کندی خیبرو فقط با یک حرکت علی چه عشقی خدا میکنه با هر ضربت علی تو جنگیدی و دوّمی گرفت لکنت علی