جان آقام، سلطان آقام
یا علی ابن موسی الرضا
دل با تو بهاره مست و بی‌قراره
صحن انقلابه امشب دوباره
مشهد پُر فروغه تو صحن‌هات شلوغه
سلطان باز دوباره مهمون داره
از آسمونه لطفت داره می‌باره شادی
دَه روزه که تو قلبم ادامه داره شادی
از برکت تو هستیم روی مدار شادی
تو حرم اوج حالمه، دوسِت دارم یه عالمه
خدا وکیلی خادمه حرم شدن مدالمه
تو بال پرواز منی، نگیر این بالو ازم
بدون تو ناقصم و با تو بودن مدالمه
تا وسط صحن گوهرشادِ تو شادِ شادم
کنار تو باشم یه جوری غصّه بی‌خیالمه
جان آقام، سلطان آقام
یا علی ابن موسی الرضا...
****
لطفت فوق‌العاده چیزی که زیاده
از تو رحمت و از من استفاده
من از عمق سینه اعتقادم اینه
که بابُ‌الجوادت بابُ‌المراده
هشت درب بهشت یعنی درهای مضجع تو
نور می‌گیرم از صحن و سرای مضجع تو
مریضم اعتقادم بر دوای مضجع تو
حسّ رهایی از قفس تو صحن آزادی دارم
امشب از اون حال‌های مسجد گوهرشادی دارم
مادرم اولین سفر یه پارچه بست دور مُچم
هنوزم اون پارچه‌ی سبزی که بهم دادی دارم
همه گره می‌زنن و تویی که بازش می‌کنی
بازم جای شُکره که یه پنجره فولادی دارم
جان آقام، سلطان آقام
یا علی ابن موسی الرضا...
****
ای دار و ندارم ای یار و نگارم
من بی‌تو خزونم با تو بهارم
من گفتم همیشه لطفت کم نمی‌شه
تو دنیا و عقبی من تو رو دارم
امشب شبِ خوشحالی برای اهل‌بیته
روی سر ما بال همای اهل‌بیته
دل‌ها همه راضی به رضای اهل‌بیته
تویی تو لیلای دلم، منم که مجنون تواَم
مجنون سینه‌چاک تو پاره‌گریبون تواَم
من از خودم چیزی ندارم تو که بهتر می‌دونی
حتی نمک سفره‌مو تو دادی ممنونِ تواَم
هنوز نشسته رو تنم غبار مرقد حسین
اگه که رفتم کربلا خدایی مدیون تواَم
جان آقام، سلطان آقام
یا علی ابن موسی الرضا...
