
تو چگونه آمدهای بگو که نه حاضری و نه غایبی چه بگویم از جلوات تو، تو که جلوهگاه عجائبی تو ابوتراب و ابوالیمین، و طلوع کل مطالبی پدر مکرّم زینبی و شریک هر چه مصائبی برسان مرا به جوار خود پس از آن به کرب و بلا، علی چه خوش است در تصوّر من، که تو نون بین لَنا شوی چه خوش است ای شه لافتی، که شکوه نقطهی با شوی تو رسیدهای به وصال حقّ، که امیر هر دو سرا شوی همه ترس من بوَد از همین، که خدا نکرده خدا شوی شده ذکر هر شب قدر من بِکَ یا علی بِکَ یا علی (علی یا علی)۴