تا سامرا دوباره دل رو میکشونم

[ محسن حنیفی ]
تا سامرا دوباره دل رو میکشونم
ز غربتت میگم آقای مهربونم
با جامعه کبیره روضتو میخونم

لرزش دستات، خون رو لبهات  
لحظه آخر، اشک تو چشمات

پای پیاده، دنبال مرکب              
بزم شراب و روضه ی زینب

«تموم اینها شهادت میده»

أمَرتُم بِالمَعروف، نَهَیتُم عَن المُنکَر
جاهَدتُم فی الله حَقَ جِهاده
*****
جوون میری به یاد مادر جوونم
پای برهنه پشت تابوتت روونم
با امام عسگری روضتو میخونم

روز دوشنبه، به یاد مادر             
با قامت خم، کشیدی تو پر

با روضه طی شد، کل جوونیت  
روضه ی گودال، ناحیه خونیت

«تموم اینها شهادت میده»

أمَرتُم بِالمَعروف، نَهَیتُم عَن المُنکَر
جاهَدتُم فی الله حَقَ جِهاده

منبع : سایت بی پلاک

نظرات