نفس من نمیاد دیگه از توو سینه توی این لحظه ها غم باهام همنشینه آخه من هم شبیه غریب مدینه جگرم سوخته از شدت زهر کینه عزیز زهرام / هادی دهرم جون میدم اما / دورم از شهرم کشته ی زهرم دم رفتن چشای تر دارم (واویلا) ۲ روضه از غربت مادر دارم (واویلا) ۲ از همون شب که بی یار و یاور شدم من خدا میدونه که خیلی مضطر شدم من توو نماز بودم آوردنم بین کوچه دستامو بستن و مثل حیدر شدم من جا داره از غم / که بمیرم من آخه من رو توو / بزم می بردن خیلی بد کردن با همین روضه میباره چشمام (واویلا) ۲ عمه زینب کجا؟ بزم حرام (واویلا) ۲ منبع :سایت بی پلاک