ای که در حسن کسی همسر و همتای تو نیست

ای که در حسن کسی همسر و همتای تو نیست

[ حاج مهدی سماواتی ]
ای که در حسن کسی همسر و همتای تو نیست
سرو افراخته چون قامت رعنای تو نیست
کیست آن کوب جهان والح و شیدای تو نیست

گر چه پنهان ز نظر روی نکوی تو بود
چشم هر باب بصیرت همه سوی تو بود

آتش عشق تو در سینه نهفتن تا کی
همه شب از غم هجر تو نخفتن تا کی

روی نادیده و اوصاف تو گفتن تا کی
طعنه ز اغیار تو ای دوست شنفتن تا کی

ره نبردیم به کوی تو و خون شد دل ما
رفت بر باد فنا از غم تو حاصل ما

اگر ای مه ز ره مهر بیایی چه شود
نظری جانب عشّاق نمایی چه شود

همچو بلبل به چمن نغمه سرایی چه شود
غنچه ی لب به تکلّم بگشایی چه شود

بی گل روی تو گلزار ندارد رونق
از صفای تو صفا یافته گیتی الحق
* * * *
اصغر که در صف شهدا ماه پاره است
خونش به روز حشر به هر درد چاره است

محکم بگیر رشته ی قنداقه اش به کف
باب الحوائج است، اگر شیر خواره است

نظرات