ای سفره دارِ مهربان ای با محبّت

ای سفره دارِ مهربان ای با محبّت

[ حاج منصور ارضی ]
از یک خروشِ ناله‌ی شب‌ زنده‌دار‌ها
حاجت روا شوند هزاران هزارها

***

ای سفره دارِ مهربان ای با محبّت
امسال هم مهمان شدم با برگِ دعوت

در باز بود و آمدم اینجا نشستم
گفتی دُعیتم ای کریم ای با لطافت

از کودکی یک‌بار اَخمت را ندیدم
دادی مرا بر مهربانی خود عادت

دنیا که یک لحظه نبردی آبرویم
محتاج سَتّاریتت هستم در قیامت

گفتی که اشک نیمه شب را دوست داری
با گریه‌هایم هر سحر کردم عبادت

دیگر رفاقت‌ها همه رنگ نفاق است
ما با دو رویی یادمان ...

تهمت ، منیّت ، ناسزا ، غیبت ، تکبُّر
تقوا ندارد این زبان‌ها وقت صحبت

با این بدی‌ها بازهم داریم امید
امسال رنگ دیگری دارد ضیافت

‌پائینِ دعوت‌نامه‌ام امضای آقاست
دارد برای صاحبش هر بنده زحمت

بالای سفره مهدی زهرا نشسته
بر ریزه خواران حرم کرده کرامت

با اسم تک‌تک سائلانش را می‌شناسد
سلطان نظر دارد به احوال رعیت

مثل امیرالمؤمنین سائل نواز است
بر خاک زیر پای خود دارد عنایت

ما با دعای فاطمه عبدالحسینیم
نام و نشان داریم هنگام شفاعت

ای کاش امسال اربعین پای پیاده
قسمت شود همراه با آقا زیارت

او روضه‌ها را با دو چشم خویش دیده
در ناحیه گودال را کرده روایت

دیده چگونه گرگ‌ها با چنگ و دندان
پیراهن ارباب را کردند غارت

در بین سنگ و نیزه و شمشیر دیده
یک پیرمردی زد عصا با قصد قربت

آقای ما را نیزه داران غسل دادند
با آب نه واللهِ با خون جراحت

در پیش چشم خواهرش سر را بریدند
کُندی خنجر ذبح را کرده اذیّت

آن محملی که پرده‌ دارش بود عباس
در کوچه و بازار شد بر او جسارت

نظرات