امیرصاحب علم کربلا

امیرصاحب علم کربلا

[ حاج حسین سازور ]
امیرِ صاحب علمِ کربلا
مردِ سخا و کرمِ کربلا
تویی تو زیبا حرمِ کربلا

(دخیلِ تو هستم
به راهت نشستم)۲

(تو فاطمه را نور عینی
تو کاشف‌الکرب حسینی)۲
****
صاحب لوای لشگرم اباالفضل
پشت و پناه خواهرم اباالفضل

همه حاصلِ من
امید دلِ من

از چه به خاک و خون نشستی
پشت مرا ز غم شکستی

بنگر که از داغت ز پا فتادم
دست بریده‌ی تو بوسه دادم

(به سوز و گدازم
ز داغت چه سازم)۲

ببین که غرق سوز و آهم
پاشیده شد ز هم سپاهم
***
شجاعت از تو آبرو گرفته
علقمه با خونت وضو گرفته
از دست تو هرکس سبو گرفته

(شده با شور و شِین
مست روی حسین)۲

(ای در بلندای سعادت
به ما بده جامِ شهادت)۲
***

ای دست و چشم و غضبت سپاهت
آقا حسین آمده در پناهت
سلمان شده عالم به یک نگاهت

(بابِ فضلِ علی
ابالفضلِ علی)۲

تو عبد صالح خدایی
آقا و سلطان وفایی
**
رنگ از رخ ماه حسین پریده
تا ناله‌ی ادرک اخی شنیده
سوی تو آمد با قدی خمیده
جسم تو را در تیر و نیزه دیده

نشست و تیر از چشم تو کشیده
گفت: ای برادر به خون تپیده
دیده گشا که مادرم رسیده
تو را صدا کند به اشک دیده
چون تو وفاداری کسی ندیده

(من کمر شکسته
تو در خون نشسته)۲

(ببین که من در تب و تابم
چرا نمیدهی جوابم)۲

نظرات