
اطفال در حیاطِ تو سرگرم بازیاند بازی نکرد هیچ کسی با تو آن زمان تنها تو را یزید به بازی گرفته بود با یک سر بریده و یک چوب خیزران **** سلام خانم ایّتها الصدّیقةُ الشهیده ای نوهی مادرِ قد خمیده گنبدتم مثل موهات سفیده **** تو گرسنه موندی تا که نوکرات سیر بشن حق بِده که از غم تو جوونا پیر بشن تو گرسنه موندی و سیر زدنت بچه بودی جوون و پیر زدنت ای بمیرم که با زنجیر زدنت **** در را شکست آن که نفهمید هیچ وقت حتی به روی او درِ این خانه باز بود