اطفال در حیاط تو سرگرم بازی‌اند

اطفال در حیاط تو سرگرم بازی‌اند

[ محسن عرب‌ خالقی ]
اطفال در حیاطِ تو سرگرم بازی‌اند
بازی نکرد هیچ کسی با تو آن زمان

تنها تو را یزید به بازی گرفته بود
با یک سر بریده و یک چوب خیزران
****
سلام خانم 
ایّتها الصدّیقةُ الشهیده
ای نوه‌ی مادرِ قد خمیده
گنبدتم مثل موهات سفیده
****
تو گرسنه موندی تا که نوکرات سیر بشن
حق بِده که از غم تو جوونا پیر بشن

تو گرسنه موندی و سیر زدنت
بچه بودی جوون و پیر زدنت
ای بمیرم که با زنجیر زدنت
****
در را شکست آن که نفهمید هیچ وقت
حتی به روی او درِ این خانه باز بود

نظرات