آه از آن زمانهای که علی با معاویه شود قیاس وای بر آن جماعتی که دهد عقل خویش دست عَمر و عاص آه که بین کوفیان بهغیر از اندکی نبود علیشناس (آنچه علی میدید نمیدیدند آنچه علی میگفت نفهمیدند وقتِ دفاع از حق نجنگیدند) رفت قرآن سرِ نیزه، دوره کردند ولی را کوفه هم مثل مدینه بست دستانِ علی را (مظلوم علی علی علی علی آقام علی علی علی علی مولام علی علی علی علی تنها علی علی علی علی) خط نهج البلاغه با خط کوفی نداشت نقطهی وفاق زَر و تزویر آمدن به جنگِ علی ز شام تا عراق دو قدم مانده بود تا برسد مالکش به خیمهی نفاق در وسط جنگِ روایتها ماند در آن فتنه علی تنها جهل گرفت او را از این دنیا خوابِ خوش برای کوفه بعد مرتضی حرام است حقِ او ابنِ زیاد است اُمَّتی که بی امام است (غریب علی علی علی علی آقا علی علی علی علی تنها علی علی علی علی مولا علی علی علی علی)