میرفت بلکه بار دگر زنده بیندش یا رب مکن امید کسی را تو ناامید پدر آمد به یاریاش برود من بمیرم رکاب را گم کرد پسر بوتراب بین تراب نوهی بوتراب را گم کرد (بُنَیّ بُنَیّ بُنَیّ بُنَیّ) ٢ * * * * یک طرف هلهله یک طرف بُکاءً شَدیدا بعد تو نه یه بار نه دو بار که صد اُف به دنیا تو رو زهرا چشماتو وا کن ببین داره میلرزه دستام مگه میشه نشناسی من رو چرا پا نمیشی پیش پام آه در رحمو بستن (آه عصامو شکستن) ۴