شیر یل جنگ جمل حسن

(شیرِ یَلِ جنگِ جَمَل حسن) ۲
پدرِ اَحلیٰ مِن عسل حسن

وقتِ مُعرّفی اَبوتراب
فریاد میزد اَنَا اَبَالحسن

(رو سَربندِ سَرِ قاسم زدن عشق) ۲
(حسن مولا، حسن آقا، حسن عشق) ۲

(میره مِیمَنه می‌جنگه، میره مِیسَره) ۲
توی مَعرکه می‌کنه کارو یک‌سره

(فنونِ جنگیدنش مثل حیدره) ۲
حسن مولا، حسن مولا... 

(صَلَّی اللهُ عَلَیکَ یاحسن) ۲
تکرارِ شاهِ لافَتی حسن

داده دستورِ رَزمِ قاسمو
فرمانروای کربلا حسن

(جای اسمش همه عالَم میگن عشق) ۲
(حسن مولا، حسن آقا، حسن عشق) ۲

(کسی که بُرد توو جَمَل بالا بِیرقو) ۲
(زنده کرده قاسمش یادِ خَندَقو) ۲

(که به طُرفَةُ العِینی زَد سَرِ اَزَرقو) ۲
حسن مولا، حسن مولا...
https://t.me/omeabiha_com/7946