یا مولی الموحدین
962
12
- ذاکر: جواد مقدم
- سبک: تک
- موضوع: امیرالمؤمنین (ع)
- مناسبت: شهادت امیرالمومنین علیه السلام
- سال: 1401
یا مولی الموحدین
یا امیرالمومنین
ای لنگر زمین
علی یا علی
قدر و یاسین و فلق
ممسوسٌ فی ذات حق
برتر زِ هر چه خلق
علی یا علی
یا قاهرَ العَدُو، یا والی الوَلی
یا مظهر العجائب و یا مرتضی علی
صد مُرده زنده میشود از ذکر بوتراب
این اسم اعظم است
به جهان کرده انقلاب
(علی یا علی، علی یا علی) 4
شاهنشاهِ لوکشف
ای سلطان نجف
تویی مقصود و هدف
علی یا علی
مولانا اَباالحسن
کرار صف شکن
مافوق هر سخن
علی یا علی
ای صادره نخست مخلوق اولی
یا مظهر العجائب و یا مرتضی علی
ای آفرینش دو جهان در نظام تو
ای ماورای حد تصور مقام تو
(علی یا علی، علی یا علی) 4
چه بگویم زِ کرامات عجیبش
نبود هیچ کسی
از نظر فضل و مقامات رقیبش
نه به عِلم و نه به حلم و
نه وقار و نه شجاعت
که شود لشکر دشمن
همه ترسان و فراری زِ نهیبش
چه زمانها شده عیسی و دمیده
به تن جانِ جهان جان زِ خم تیغ مهیبش
چه مکانها شده موسی و
نشانده به مذّلت
همهی قدرت پوشالی دشمن
همه جادو و فریبش
بشود هر که گدای درِ درگاه علی
گشته خداییِ سماوات نصیبش
به خدا سوی جهنم نرود هر که بُوَد
حضرت حیدر شَه یکتا و حبیبش
بُوَد اندر دل هر کس غم عشقش
چه نیازی به شفا و به دوا و به طبیبش
و خدا خلق نکرده به خدا
دوزخ خود را مگر آنکه
بکند پُر شکمش را
زِ عدوی علی و آل کریمش
و کسی که شده منکر به جهالت
و به عمداً شرف شمس ولا را
من همین قدر بگویم
به خداوند اگر هر که شود
منکر حیدر شده منکر
به ضرر ذات خدا را
(علی یا علی، علی یا علی) 4
تو نگو حضرت حیدر
که بگو یار نبی نَفسِ پیمبر
که بگو صاحب بر حق لوای نبوی
در صف محشر
که بگو شاه جنان ساقی کوثر
که بگو ظاهر و باطن
که بگو اول و آخر
که بگو حقِ عیان نور منور
که بگو شمس هدایتگر انور
که بگو آیهی تطهیر مطّهر
که بگو شاه دو عالم
که بگو سید و سرور
که بگو حقّ تجلی شدهی محض مصور
که بگو منبع ایمان
که بگو ناطق قرآن
که بگو قاسط دردانه ی میزان
که بگو مرکز و محور
که بگو عشق خدا حضرت داور
که بگو عزت سرمد
که بگو قوت قلب و دل احمد
که بگو بر سر تاج نبوی زینت و زیور
که بگو مرد جگردار خطر شیر دلاور
که بگو سید جنگاور برتر
که بگو یک تنه لشکر
نفسی پشت به دشمن
به خداوند نکرده
و به اخلاص گرفته به
کف دست خودش جان و تن و سر
که بگو هر که نداده
به ولایش دل خود را شده کافر
نشود مدح علی گفت
که هرگز نشود درکِ مقامش
به خیال و به تصور و به باور
نَه علی بلکه بُوَد سر زِ سر هر سه خلیفه
به خداوند همان گرد و غباری که بُود
زیر کف کفش غبارآلود قنبر
نرود سوی تباهی، نرود سوی ضلالت
برود هر که ره نور هُدی را
(علی یا علی، علی یا علی) 4
یا امیرالمومنین
ای لنگر زمین
علی یا علی
قدر و یاسین و فلق
ممسوسٌ فی ذات حق
برتر زِ هر چه خلق
علی یا علی
یا قاهرَ العَدُو، یا والی الوَلی
یا مظهر العجائب و یا مرتضی علی
صد مُرده زنده میشود از ذکر بوتراب
این اسم اعظم است
به جهان کرده انقلاب
(علی یا علی، علی یا علی) 4
شاهنشاهِ لوکشف
ای سلطان نجف
تویی مقصود و هدف
علی یا علی
مولانا اَباالحسن
کرار صف شکن
مافوق هر سخن
علی یا علی
ای صادره نخست مخلوق اولی
یا مظهر العجائب و یا مرتضی علی
ای آفرینش دو جهان در نظام تو
ای ماورای حد تصور مقام تو
(علی یا علی، علی یا علی) 4
چه بگویم زِ کرامات عجیبش
نبود هیچ کسی
از نظر فضل و مقامات رقیبش
نه به عِلم و نه به حلم و
نه وقار و نه شجاعت
که شود لشکر دشمن
همه ترسان و فراری زِ نهیبش
چه زمانها شده عیسی و دمیده
به تن جانِ جهان جان زِ خم تیغ مهیبش
چه مکانها شده موسی و
نشانده به مذّلت
همهی قدرت پوشالی دشمن
همه جادو و فریبش
بشود هر که گدای درِ درگاه علی
گشته خداییِ سماوات نصیبش
به خدا سوی جهنم نرود هر که بُوَد
حضرت حیدر شَه یکتا و حبیبش
بُوَد اندر دل هر کس غم عشقش
چه نیازی به شفا و به دوا و به طبیبش
و خدا خلق نکرده به خدا
دوزخ خود را مگر آنکه
بکند پُر شکمش را
زِ عدوی علی و آل کریمش
و کسی که شده منکر به جهالت
و به عمداً شرف شمس ولا را
من همین قدر بگویم
به خداوند اگر هر که شود
منکر حیدر شده منکر
به ضرر ذات خدا را
(علی یا علی، علی یا علی) 4
تو نگو حضرت حیدر
که بگو یار نبی نَفسِ پیمبر
که بگو صاحب بر حق لوای نبوی
در صف محشر
که بگو شاه جنان ساقی کوثر
که بگو ظاهر و باطن
که بگو اول و آخر
که بگو حقِ عیان نور منور
که بگو شمس هدایتگر انور
که بگو آیهی تطهیر مطّهر
که بگو شاه دو عالم
که بگو سید و سرور
که بگو حقّ تجلی شدهی محض مصور
که بگو منبع ایمان
که بگو ناطق قرآن
که بگو قاسط دردانه ی میزان
که بگو مرکز و محور
که بگو عشق خدا حضرت داور
که بگو عزت سرمد
که بگو قوت قلب و دل احمد
که بگو بر سر تاج نبوی زینت و زیور
که بگو مرد جگردار خطر شیر دلاور
که بگو سید جنگاور برتر
که بگو یک تنه لشکر
نفسی پشت به دشمن
به خداوند نکرده
و به اخلاص گرفته به
کف دست خودش جان و تن و سر
که بگو هر که نداده
به ولایش دل خود را شده کافر
نشود مدح علی گفت
که هرگز نشود درکِ مقامش
به خیال و به تصور و به باور
نَه علی بلکه بُوَد سر زِ سر هر سه خلیفه
به خداوند همان گرد و غباری که بُود
زیر کف کفش غبارآلود قنبر
نرود سوی تباهی، نرود سوی ضلالت
برود هر که ره نور هُدی را
(علی یا علی، علی یا علی) 4
نظرات
نظری وجود ندارد !