
یار اگر کار مرا امروز و فردا میکند دانه دانه دارد از کارم گره وا میکند من خود اسباب عقب افتادن کار خودم من خرابش میکنم او هم مدارا میکند خواستم عاشق شوم دیدم که لایق نیستم او ولی من را میان عاشقان جا میکند خسته بودم که به ایوان نجف بردم پناه بچه کم میآورد تکیه به بابا میکند میپرستم آن خدا را که خدای حیدر است آن خدایی که مرا محتاج زهرا میکند شخص زهرا عهدهدار دوست داران علیست او محبّان را در آتش نیز پیدا میکند بچهام تب کرد به خانم سه ساله رو زدم نسخهی ما را رقیّه خانم امضا میکند آی مردم کار دست دختر ارباب ماست ناز دختر پیش بابا خوب غوغا میکند ناز دختر بچه را شمر و سنان بر هم زدند استخوان گونه با سیلی ترک وا میکند