
یادت میاد توی مدینه تو سر میذاشتی رویِ پاهام من قصه میگفتم برا تو از پهلوونیهایِ بابام امشب بیا جامون عوض شه من سر بذارم رویِ پاهات تعریف کن شیرینزبونم امشب سراپا گوشه بابات جونِ دل من خسته بودی میدیدمت از رویِ نیزه هر جا زمین خوردی عزیزم بوسیدمت از رویِ نیزه اما نگو از زجر و خولی دیدنِ تمامِ ماجرا رو خیلی بابا واسم گرون شد دیدم چجوری گوشوارهها رو هر جا صدا کردی تو بابا نامردو دیدم زد به پهلوت این زخمها ارثیهی ماست بابات فدایِ زخمِ بازوت چون التماسشون نکردی هر بار سیلی سختتر شد توی رگت خونِ علی بود واست غرورت دردسر شد بابا یه وقت دلگیر نشی که هر جا صداش کردی نیومد دستِ عمو جون بند شد خوب عباس اگه میشد میاومد راحت میشه از درد امشب جسمِ کبودِ دخترِ من چشمایِ پرخونت رو بستی راحت بخوابی کوثرِ من روضهخون صداش دیگه درنمیاد * * * * بگذار بگویمت به فریاد چون طفلِ علی به گریه افتاد پاشو اینجوری منو نده عذاب، کَلِمینی بری از پیشم میشم خونهخراب، کَلِمینی یه کمی حرف بزن، علی نمیره حرفِ رفتن نزن، علی میمیره باورم بکنم یا نکنم عزمِ سفر کردی باور بکنم یا نکنم محاله برگردی باور بکنی یا نکنی من بیتو میمیرم باور بکنم یا نکنم همینه تقدیرم این اولین باره میلرزه دست و پام این اولین باره که مرگمو میخوام