دوباره روضهی با آب و تاب میگیرم من از مراثیام آخر جواب میگیرم سه روز کرده کفن، چون تن تو را خورشید عزا برای تو با آفتاب میگیرم پر است چهرهام از روضههای مکشوفه ولی ز چشم تو بابا حجاب میگیرم نشستهام که برای سر تو گریه کنم عزا برای سرت با رباب میگیرم برای شستن زلفت که دست شمر افتاد نشستهام ز سرشکم گلاب میگیرم من انتقام تو را از تنور و خاکستر من انتقام تو را از شراب میگیرم من از شنیدن لفظِ کنیز بیزارم من از شنیدن آن اضطراب میگیرم بابا بابا بابا بابا بابایی...