گریه‌ی بارانم به اشکم کن نظر این بار را

گریه‌ی بارانم به اشکم کن نظر این بار را

[ سیدرضا نریمانی ]
گریه‌‌ی بارانم، به اشکم کن نظر این بار را
رحم کن آقا بیاهای پُر از تکرار را

بی تو بازار کسادِ ما ندارد رونقی
یوسف مصرِ بقا، رونق بده بازار را

العجل‌هایم گواه از اشتیاقم می‌دهد
اِلتفاتی کن عزیزم این‌همه اصرار را

پیرهای عشقِ تو خفتند در زیر لَحَد
در دلم نگذار آقا حسرتِ دیدار را

زیر گِل بردند با خود قبل ایّام ظهور
عدّه‌ای از منتظر‌ها آرزوی یار را

یا ولیَ الله! گرچه من گنهکارم ولی
ختم به روز وصل کن این هجرِ شامِ تار را

کاسه‌ای از آب توبه بر سرِ سائل بریز
کن قبول این قطره‌های اشکِ استغفار را

من گنهکارم ولی اصلاً به روی من مَزَن
از کَرَم پرده بکِش این کثرت اقرار را

از فراق توست از خواب و خوراک افتاده‌ام
پس بیا پایان بده این غصّه‌ی بسیار را

گوشه‌چشمی کن که از چشم‌انتظارانت شوم
نذر دیدارت نمایم دیده‌ی بیدار را

یا علی می‌گویم و با یا علی در می‌زنم
باز کن بر روی این سائل، درِ دربار را

حرفِ در شد باز هم آتش گرفتم سوختم
بس که خواندم روضه‌ی بین در و دیوار را

نظرات