که به آن قمر بگوید که مرا به خواب آید

که به آن قمر بگوید که مرا به خواب آید

[ جواد مقدم ]
که به آن قمر بگوید که مرا به خواب آید
چه شود به ظلمتستان شبی آفتاب آید

دمی ای فرات رحمت نظری به تشنگان کن
که سکینه‌ی دل ما به سراغ آب آید

ره نینوای شوقت چه قیامت است آنجا
چو گلوی نِی ببُری نفس رباب آید

نظرات