سید مجید بنی فاطمه

کنون که راه نداریم از حرم به حسن

6711
81
کنون که راه نداریم از حرم به حسن
سلام می‌دهم از دور دم به دم به حسن

بدان که دم زدن از او به عزم شاعر نیست
به اذن وحی ادب می‌کند قلم به حسن

من از قدیم خدا را چنان که یادم هست
همیشه وقت دعا داده ام قسم به حسن

به دلبران زمان یک کلام گفتم لا
هزار بار ولی گفته ام نعم به حسن

بهشت محو تماشای خود نخواهد کرد
مرا که هم به حسین هست چشم هم به حسن

مرید خلق کریم اش مکارم الاخلاق
و می‌کند همه جا اقتدا کرم به حسن

و سالهاست که در قصه ی حرم سازی
به جای مانده بدهکاری عجم به حسن

چگونه است که از کوچه های تنگ خیام
همیشه راه گزیری است لا جَرَم به حسن

چه قصه ای است که من بین واژه ها هر بار
به کوچه می‌رسم انگار می‌رسم به حسن

دلم پر است از آن بی وفای عهد شکن
همان زنی که جفا کرد و داد سم به حسن

همان زنی که سخن های ناروا گفته است
عجوزه ای که روا داشته ستم به حسن

و نادمین قیامت به احتمال زیاد
از اینکه این همه پرداختیم کم به حسن

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش