(کجا جای این عاصی، تو روضت بود) ۲ منو آوردی جایی، که بَهجَت بود دلیلِ خوبیهاتو، بهم گفتند محبت بود، محبت بود، محبت بود منو آوردی تو روضههات تا بهم بگی من خودم هواتو دارم بغلم کردی که مثل روزهای بچگیم روی شونههات ببارم به تو بد کردم تمامِ عمرم ولی تو حتی خجالتم ندادی به ندیدن میزنی خودت رو که روم بشه پا توهیئَتِت بزارم منم یک عاصی آقا، ظَلَمتُ نَفسی آقا... حسین جانم، حسین جانم ...