چگونه موی سرت را به خون خضاب ببینم؟ بابا، سر تو را وسط مجلس شراب ببینم؟ بنا نبود بخواهد کسی مرا به کنیزی بنا نبود که من این همه عذاب ببینم چگونه عمّهی خود را که کوه حُجب و حیا بود میان قافله با کمترین حجاب ببینم؟ اگر عموی عزیزم هنوز بود کنارم نمیگذاشت که یک ذره اضطراب بیینم منی که یاد گرفتم شبیه فاطمه باشم بگو چگونه به دست علی طناب ببینم؟ چقدر با لب تشنه در آن کویر دویدم نداشت جای تعجّب اگر سراب ببینم شنیدهام به تو یک قطره آب نیز ندادند برایت آب میآرم اگر که آب ببینم گلایه میکنم، این حق من نبود پدر جان تن بدون سرت را در آفتاب ببینم اگر که زودتر از این تو را به خواب ندیدم برای این که نخوابیدهام که خواب ببینم