پیروهنی رو که فاطمه بافته

پیروهنی رو که فاطمه بافته

[ مسعود پیرایش ]
پیرهنی رو که فاطمه بافته
پهلو تا پهلوش رو نیزه شکافته
(مُقَرب واسه‌ی تو روضه گفته) 2

مقتل خوندم و چند روزه مریضم
سرِ پیرهنت بهم می‌ریزم
کشتن تا تحقیرت کنن عزیزم

(سید مظلوم حسین جانم، حسین جانم، حسین جانم) 3

دور پیکرت معرکه گرفتن
زدنت واسه‌ی سکه گرفتن
از بدن تو چند تکه گرفتن

واسه زدن تو چند مرحله داشتن
آروم آروم کشتن حوصله داشتن
(علی اصغر داشتی حرمله داشتن) 2

(سید مظلوم حسین جانم، حسین جانم، حسین جانم) 3

مقتل نوشته موهاتو کشیدن
مقتل نوشته دستاتو بریدن
مقتل نوشته پاهاتو بریدن

مادر آبو که صدا می‌کردی
نیزه شکسته دست و پا می‌کردی
حرم رو نگرون نگاه می‌کردی

(سید مظلوم حسین جانم، حسین جانم، حسین جانم) 3

اصلا از جد تو حیا نکردن
نحرت کردن و اعتنا نکردن
با یه ضربه سر رو جدا نکردن

با دوازده ضربه سرو بریدن
بدنتو روی زمین کشیدن

نظرات