
(و صل اللهُ علی الحسن بنازم شیر جمل حسن)۲ (جلو چشمای ابالحسن)۲ رجز میخونه: أنا الحسن چه صفشکن اومد علی ایستاده بود و فقط حسن اومد آره واسه معرکه بهم زدن اومد (آقام حسن اومد)۳ اوضاع بهم خورد وقتی پرچمو بالا میآورد صدتا صدتا اومدن ولی بازم حسن برد یه أنا الحسن که گفت عدو قبل از زدن مرد حسن مولا... (دلیرِ نامآوره حسن علم بالا میبره حسن)۲ (توی کوچه حضرت کریم)۲ توی میدون حیدره حسن میگن بنیهاشم یه امام حسن تو کربلا میشه لازم واسه اینه جلوهی حسن میشه قاسم (حسن میشه قاسم)۲ دست خدا زد زد و شیر خدا رو صدا زد پسرای ازرقو پسر مجتبی زد به تلافی کوچه دو سه تا بیهوا زد حسن مولا...