وای از این زمونه وای از غم برادر

وای از این زمونه وای از غم برادر

[ حاج عبدالله باقری ]
(وای از این زمونه، وای از غمِ برادر)۲
رفتی ای اباالفضل، موندم بدونِ لشکر 

واسه‌ی من و تو دیگه نمونده چاره 
جون هر دومونو گرفته مَشکِ پاره 

وای از این مصیبت
 تو بی‌دست افتادی از مرکب زمین 
رو سرت نشسته چه زخمی 
خوبه که نیس اُمُ‌البَنین

(منو کُشته غمت، پیکرِ دَرهَمِت)۲

(وای برادرم اباالفضل)۳ 

*****

(تو و چشمِ بسته، من و دوتا چشمِ تَر)۲
رفتی و تمومه کارِ رباب و اصغر 

(بعدِ تو اباالفضل، میشه حرم قیامت)۲
بعد تو اباالفضل زینب میره اسارت 

(رفتی و امیدِ رقیه شد بی تو دیگه ناامید 
دستِ دخترامو می‌بنده همون که دستاتو بُرید)۲

(وای از این هلهله، خنده‌یِ حرمله)۲

(وای برادرم اباالفضل)۲

نظرات