واسه آخرین بار

واسه آخرین بار

[ حسین ستوده ]
واسه آخرین بار
زینب اومده بگیره دستای تو رو
بوسه می‌زنم هِی
از زیر کفن پینه‌‌ی پاهای تو رو

وای از این زمونه
می‌بَرن تو رو شبیه مادرم شبونه
تابوتِتو جبرئیل گرفته روی شونه
زیر لب می‌خونه 

کوتاه
با ناله و با آه
با گریه‌ی همراه

به عزّت و شَرفِ لا الهَ الّا الله
لا الهَ الّا الله، لا الهَ الّا الله
به حقّ أشهَدُ أنَّ علی ولیُ الله
لا الهَ الّا الله، لا الهَ الّا الله...

******

سخته رفتنِ تو
آخر مَنو می‌کُشه همین هول و وَلا
ای خدا به همراه‌ت
پس وعده‌ی ما عصرِ دهُم کرب‌وبلا

دیگه بعدِ چند سال
می‌بینم تو رو با مادرم کنار گودال
گودالی که دیدنش برام سخته به هر حال
قتلگاه و جنجال

تشنه
می‌ره زیر دشنه
بی‌حال و گرسنه

از آسمون به زمین خورده با یه نیزه شاه
لا الهَ الّا الله، لا الهَ الّا الله
حرومیا با لگد می‌زنن به روی ماه

نظرات

محیامحیا

💔می‌برند تورو شبیه مادرم شبونه...