سیدرضا نریمانی

همین که خواندمت یا رب مرا فورا بغل کردی

2035
42
همین که خواندمت یا رب مرا فورا بغل کردی
تمام غصّه‌هایم را به لطف خویش حل کردی

تو گفتی یک قدم باز آ می‌آیم ده قدم سویت
نه من خود آمدم امّا تو بر قولت عمل کردی

نخوانده نامه‌ام را تا زدی یعنی فقط برگرد
چه گویم که بدی دیدی و بر خوبی بدل کردی

فدایت که مرا در خواب جهل و غفلتم دیدی
ولی بیدارم از این خواب‌ها قبل از اجل کردی

به حمدلله زان علی دادی عنانم را
چنین ایمن مرا از هر کژی و هر دغل کردی

چنان دل‌بسته‌ام کردی به ایوان طلایش که
خلاصم از غم دنیا و از طول عمل کردی

قدیم المنّ و الاحسان فدای قدمت لطفت
مرا مجنون ثارالله از صبح ازل کردی

فدایت که میان روضه خانه منزلم دادی
دگر آسوده ام از بزم‌های مبتذل کردی

فقط گریه به غم‌های حسین است آبرویِ من
ندارم غیر از این گریه پس انداز و عمل کردی

به زینب گفت با گریه عزیزم بردباری کن
زمانی که نظر بر قتله‌گه از روی تل کردی

بدان که مِهر تو در عضو عضو پیکرم باشد
همان دم که ته مَقتل مرا بی سر بغل کردی

غارت پیروهن بی کفنت را دیدم
مادرم را، پدرم را، حسنم را دیدم

دست در زیر تنت بردم و برداشتمت
دو سه ساعت چه بر سرت آمده نشناختمت

تا بیاید به سرت با همه درگیر شدم
توه گودال تو بودی و سرازیر شدم

دیر شد تا برسم شمر به بیرون آمد
موی آشفته و با دامن پر خون آمد

راحت از دشنه و سر نیزه و داسش کردند
شمر لبخند زد و گفت خلاصش کردم

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش