همینِ روضهی تحیّر مگه که میشه کرد تصوّر اسماء نریز آب روی زخماش مراقب جراحتش باش باید مدارا کرد با درداش الهی من بمیرم ای کاش خوب نگاه کن پرش شکسته غرور شوهرش شکسته مگه کجا خورده بوده که، سرش شکسته خدا میدونه اوج روضه اینِ سخته یه مرد روی زمین بشینه اینطوری ناموسشو ببینه باز شب جمعه شد و جاشه گریز روضه کربلاشه مقتل نوشته توی گودال سر یه خاتم شده جنجال یه نیزه خورد به پهلوی شاه رفت دیگه از حال یکی یه نیزه بی هوا زد یه نانجیبی هم... یه پیرمردیم رسید و با یه عصا زد چطوری رو سینه نشست بمونه چطوری سینشو شکست بمونه چطور راه گلوشو بست بمونه