همینجا شد، همین موقع یکی برگ شهادتش امضا شد همینجا شد، گره واشد یکی فدایی زینب کبری شد همینجا بود همینجا شد۲ بین سینهزدن به خدا خیلی چیزا گیرت میاد تو چی خواستی که آقات بهت نداد ناشکری نکن بین سینه زدن مادرش فاطمه سرزده میاد تو چی خواستی که آقات بهت نداد ناشکری نکن ای جونم٬تا ابد سینه زنِ هیئتتو میمونم *** همین هیئت، همین روضه علی گندابیا رو سر به راه کرده ازاینجا بود، یکی رفته سرش رو توی سوریه فدا کرده فدا کرده، فدا کرده بین سینه زدن امضای شهادتت روهم بگیر کربلا بگیر تو از نِعمَ الاَمیر بیبهره نرو بین سینه زدن دامن حضرت زهرا رو بگیر ای که به غم حسین هستی اسیر بیبهره نرو ای جونم٬تا ابد سینه زنِ هیئتتو میمونم *** همین گریه، همین اشکا روی دل بیبی رقیه میشینه و میبینه، تو رو اینجا شاید کنار تو میزنه به سینه توی روضه، که میشینه بین سینه زدن چشم قلبتو وا کن کربلایی توی هیئتی ولی همونجایی سلام بده بین سینه زدن بتکون دلت رو تا بشه رقیق به یادت بیار شهیدا رو رفیق سلام بده ای جونم٬تا ابد سینه زنِ هیئتتو میمونم