همیشه با شکوه با احساس

همیشه با شکوه با احساس

[ حسن عطایی ]
همیشه با شکوه و با احساس
مردونگیش زبون‌زد دنیاست

ارمنی‌م می‌گیره حاجت از
دستای با کفایت عباس

روزی‌مون باشه ایشالله یه روزی تو مدینه
بریم اون‌جا که مزار بی‌بی ام البنینه
بخونیم شاه ابوفاضل، بزنیم روی سینه

به روی لب هامه بی‌عدد ابوفاضل
نزن به قلب من دست رد ابوفاضل
(مدد ابوفاضل)5

نگاه لطف حضرت یاره
که عاشقونه دل گرفتاره

کبودی سینه که جای خود
(زندگیمون مال علمداره)2

تا که زنده‌م، واسه روضت بی‌قرارم، ابالفضل
من اگر چیزی ندارم تو رو دارم، ابالفضل
بعد مرگم نشون سنگ مزارم، ابالفضل

(نگار دلخواهم، تا لحد ابوفاضل)2
نزن به این سینه دست رد ابوفاضل
(مدد ابوفاضل)4

روضته که دلو جلا میده
گریه براتو حاجتو میده

واسه خدا عزیزی اینقدر که
پرچمتم مریض شفا میده

یه نظر کن به من و قلب مریضم، ابالفضل
که می‌خوام پای تو هستیمو بریزم، ابالفضل
بشه نذر حرمت جون عزیزم، ابالفضل

(بهت بدهکارم تا ابد ابوفاضل)2
نزن به قلب من دست رد ابوفاضل
(مدد ابوفاضل)3

نظرات