و بیمقدّمه با رخصت از جناب قمر نوشتم اوّلِ خط سیّدی علیاکبر خدا به حضرت ارباب هدیه داد پسر خوشا به حال پسر یا خوشا به حال پدر خوشا به حال هر آنکس که نام خادم داشت علی رسید، جهان شاهزاده لازم داشت و جلوه کرد در عالَم علی، دوباره علی که بُرد نام علی را به هر مناره علی علیست وارث والایی و وقار علی به دستِ اوست برازنده ذوالفقار علی حسین بر لبش الله اکبر آورده خدا برای جهان باز حیدر آورده اگرچه عالَم و آدم به شوکتش رو زد اگرچه هیبت عبّاس هم دَم از او زد قدش به قامت افلاک اگرچه پهلو زد ولی مقابل زینب همیشه زانو زد حسین گفت که بیاو دلم شفیق نداشت اگر نبود، علمدار من رفیق نداشت طُفِیل عشق حسیناند آدمی و پری تو آمدی، که دل از دلبر جهان ببری جوانِ خوش قد و بالا، کریم آل حسین چنان حسن به کرامت در این قبیله سری تو قلب نسل جوان را به خود گره زدهای نشان توست، هر آنجاست از جوان اثری برای قلب پریشان مادران شهید علیِاکبر لیلا تو مرهم جگری به خَلق و خُلق محمّد، مرام و نام علی به تو رسیده چه میراثهای پُر گهری ندیده ذلّت هُوَ العشق، چون تو مجنونی فقط حوالهی لیلاست، اینچنین پسری به سوی کربوبلا راهی است، قافلهای خوشا به حال سوارانِ با تو همسفری اذان بگو، که نماز وصال یاران است بگو که نام علی را به کربلا ببری رسید جان جهان بر لبش از این روضه که بوسه زد به لبانت، لبان تشنهتری وداع با پسری چون تو، میکُشد همه را دگر ببین چه کُنَد با دلِ چو او پدری حسین آقام، همه میرن تو میمونی برام ...