همهی امیدم، تموم عمرم آرزو داشتم که تو رو میدیدم واسه ی لحظه دیدنت آقا همه چیمو میدم خسته شدم ارباب، بخدا خیلی خسته شدم از دست خودم ارباب من با امید اومدم تو روضه ردم نکن ارباب آقا غلط کردم ولی نیاوردی تو به روم که چقده نامردم خدایی نامرده اونیکه با نیزه آقا راه گلوتو سد کرده یا اونی که پیش زینب جسم تو رو لگد کرده یکی عصا میزد یکی دیگه به صورتت آقا با کف پا میزد یه مادری هم گوشه گودال تو رو صدا میزد میگن یکی برات یه کاسه آب آورده ای نیزه خورده ای مادر مرده کج میبریدن حلقومتو رج به رج میبریدن کوتاه نیومد گفتم باهات راه بیان راه نیومدن بیچشم و رو بود اونیکه با خواهرت روبهرو بود حسین به زخم تنت روی ریگ بیابان به اشک دل و سوز و آه یتیمان خداحافظ ای برادر زینب به خون غلتاندند در برابر زینب سر پیراهنت پیرم کردن از زندگی سیرم کردن