امین قدیم

هِق‌هِق هر شبِ من تا به ثریّا رفته

409
29
هِق‌هِق هر شبِ من تا به ثریّا رفته
حیف دیگر خوشی از زندگی ما رفته

از زن و بچّه‌ی خود سخت خجالت‌زده‌ام
در رویَش وا نشده فاطمه هر جا رفته

همه‌ی خانه‌ی ما از رَدّ خون پُر شده است
این چه زخمی‌ست که بَر سینه‌ی دریا رفته؟!

از دو صد ضربه‌ی شمشیر مرا بدتر کُشت
آن لگد که به روی چادر زهرا رفته

هر دَم و بازدَم فاطمه زحمت دارد
چه کنم من نفَسش باز خدایا رفته؟

چشم در چشم علی دست به پهلو نگرفت
تا که من فکر کنم دنده‌ی او جا رفته

در و همسایه ز من حال تو را می‌پُرسند
که بگو فاطمه زنده‌ست علی یا رفته؟

آه، یومّاه یومّاه...

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش