هر غریبی آشنای زینب است کلّ عالَم کربلای زینب است هر کسی را بهرِ کاری ساختند کار ما گریه برای زینب است کیست که بَر لوح، قلم میزند؟ حولِ خداوند قدم میزند؟ کیست خَم آورده به ابروی قهر؟ لرزه فکندهست به زانوی شهر؟ او که در افلاکِ نبی کوکب است زُهرهی زهرای علی، زینب است کجاست زَهرهی کس، کاو مرا اسیر کنَد؟ کجا؟ که دیده که روباه صید شیر کنَد؟! اگر اسیر شدم من، اسیر عشق شدم اگر که پیر شدم من، پیرِ عشق شدم از حد اوصاف که رد میشود؟! دختِ علی بنتِ اسد میشود گو همه مغلوب، که او غالب است دختِ علیِ ابنِ ابیطالب است زینب یا زینب...